متن شبهه


*چرا محمد حج را واجب کرد؟* جواب را در اواسط صفحه نوشته ام.

*چرا باید رفتن به خانه خدا فقط برای ثروتمندان مقدور باشد؟*  مگر فقرائی که قدرت مالیشان اجازه نمیدهد به مکه بروند بنده او نیستند؟ آیا تهیدستان ارزش مهمان بودن در خانه خدا را ندارند؟ *آیا این خود یک تبعیض طبقاتی نیست؟* 

چرا خدا بجای مکه تمام مساجد را خانه کعبه نکرد؟ و اگر مساجد نیز خانه خدا هستند پس چرا رفتن به مکه واجب شد و چرا فقط مکه رفته ها لقب حاجی را بدست میآورند و آنرا به اسم خود افزوده و به آن میبالند؟؟؟؟؟ 

آیا حاجی بمعنی این نیست که پول و دارایی ات را از هموطنت که ترا دوست دارد میگیری و به عربی که از تو نفرت دارد و خونت را حلال میداند تقدیم  میکنی؟


 *آیا این را افتخار میدانی؟*


*زمانیکه در سال دهم هجری، مسلمانان مکه را فتح کردند، محمد فرمان داد که بتهای مکه را شکسته و از بین ببرند. مردم مکه بخصوص اقوام نزدیک محمد که کلید دار مکه بودند به او اعتراض کرده و گفتند که بتهای مکه منبع  اصلی در آمد آنان میباشد چون مردم عرب برای زیارت این بتها به مکه میآیند و مشتریان خوبی برای کاو

خلاصه شده


پاسخ شبهه:



✅نویسنده مغرض و ساده‌اندیش، با بغض و کینه ای که از زمان حضرت آدم (ع) و آثار مهم معنوی حج مثل فروتنی و از بین رفتن روحیه تکبر و. اشاره فرموده‌اند.


آن‌حضرت می‌فرماید: آیا مشاهده نمى‌‏کنید که همانا خداوند سبحان، انسان‌‏هاى پیشین از آدم(ع) تا آیندگان این جهان را با سنگ‏‌هایى در مکّه آزمایش کرد که نه زیان مى‌‌‏رسانند، و نه نفعى دارند، نه مى‌‏بینند، و نه مى‌‏شنوند؟


این سنگ‌‏ها را خانه محترم خود قرار داده و آن‌را عامل پایدارى مردم گردانید. سپس کعبه را در سنگلاخ‌‏ترین مکان‌‏ها، بى‏‌گیاه‌‏ترین زمین‌‏ها، و کم فاصله‌‏ترین درّه‌‏ها، در میان کوه‏‌هاى خشن، سنگریزه‌‏هاى فراوان، و چشمه‌‏هاى کم آب، و آبادى‌‏هاى از هم دور قرار داد، که نه شتر، نه اسب و گاو و گوسفند، هیچ‌کدام در آن سرزمین آسایش ندارند.


سپس آدم(ع) و فرزندانش را فرمان داد که به سوى کعبه برگردند، و آن‌را مرکز اجتماع و سر منزل مقصود و باراندازشان گردانند، تا مردم با عشق قلب‏‌ها، به سرعت از میان فلات و دشت‏‌هاى دور، و از درون شهرها، روستاها، درّه‌‏هاى عمیق، و جزایر از هم پراکنده دریاها به مکّه روى آورند، شانه‌‏هاى خود را بجنبانند، و گرداگرد کعبه لا اله الا الله بر زبان جارى سازند، و در اطراف خانه طواف کنند، و با موهاى آشفته، و بدن‏‌هاى پر گرد و غبار در حرکت باشند. لباس‏‌هاى خود را که نشانه شخصیّت هر فرد است در آورند، و با اصلاح نکردن موهاى سر، قیافه خود را تغییر دهند، که آزمونى بزرگ، و امتحانى سخت، و آزمایشى آشکار است براى پاکسازى و خالص شدن، که خداوند آن‌را سبب رحمت و رسیدن به بهشت قرار داد.


اگر خداوند خانه محترمش، و مکان‌‏هاى انجام مراسم حج را، در میان باغ‌‏ها و نهرها، و سرزمین‌‏هاى سبز و هموار، و پردرخت و میوه، مناطقى آباد و داراى خانه‌‏ها و کاخ‌‏هاى بسیار، و آبادى‌‏هاى به هم پیوسته، در میان گندمزارها و باغات خرّم و پر از گل و گیاه، داراى مناظرى زیبا و پر آب، در وسط باغستانى شادى آفرین، و جادّه‌‏هاى آباد قرار مى‌‏داد، به همان اندازه که آزمایش ساده بود، پاداش نیز سبک‌‏تر مى‌‏شد.


اگر پایه‌‏ها و بنیان کعبه، و سنگ‏‌هایى که در ساختمان آن به کار رفته از زمرّد سبز، و یاقوت سرخ، و داراى نور و روشنایى بود، دل‌‏ها دیرتر به شک و تردید مى‌‏رسیدند، و تلاش شیطان بر قلب‏‌ها کمتر اثر مى‌‏گذاشت، و وسوسه‌‏هاى پنهانى او در مردم کارگر نبود. در صورتى که خداوند بندگان خود را با انواع سختى‌‏ها مى‌‏آزماید، و با مشکلات زیاد به عبادت مى‏‌خواند، و به اقسام گرفتارى‌‏ها مبتلا مى‌‏سازد، تا کبر و خود پسندى را از دل‌‏هایشان خارج کند، و به جاى آن فروتنى آورد، و درهاى فضل و رحمتش را به روى‌‏شان بگشاید، و وسائل عفو و بخشش را به آسانى در اختیارشان گذارد.


منبع روایت: نهج البلاغه، ترجمه مرحوم دشتی، ص ۳۸۹ تا ۳۹۱




مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها